از خرداد كه از دوران فوق ليسانس فارغ التحصيل شدم تا الان هم چنان دارم برا ورود به دوره ي دكترا تلاش مي كنم. ازون جا كه (به دلايل شخصي) فقط به چهار پنج تا از كشورهاي اروپايي گير دادم هنوز به نتيجه نرسيدم! با توجه به اين كه نمي شه بي پول زندگي رو گذروند هر از گاهي توي دانشگاه پروژه هاي كاري انجام مي دم كه علاوه بر اين كه براي رزومه ام خوبه حقوقاش هم خوشبختانه خيلي خوبه و يك ماه كه كار مي كنم خرج سه چهار ماهم تامين مي شه. خلاصه اين وضعيت باعث شده كه هر از گاهي كار كنم و هر از گاهي هم به كارهاي مورد علاقه ام برسم (كتاب بخونم، فيلم ببينم، سفر برم، عكاسي كنم،…). اسم اين نوع زندگي رو هم گذاشتم زندگي عشقي!
در واقع هميشه ايده ال ام براي زندگي همين زندگي عشقي بوده، يعني يه مدت كار پروژه اي (ترجيحا مورد علاقه ات) رو انجام بدي و يه مدت هم بيكار باشي و با پولي كه از كار در آوردي به علايق غير حرفه ايت برسي. يه جورايي زندگي در لحظه ي حال! كليد لذت بردن ازين نوع زندگي هم اينه كه نگراني آينده رو از ذهنت پاك كني! تا سه ماه پيش خيلي نگران نتيجه ي دكترا و تمديد ويزا و پيدا كردن خونه و اتمام مهلت معافيت سربازي و تموم شدن پول بودم و يكي از سخت ترين دوران زندگيام رو مي گذروندم. اما از وقتي به خودم اومدم و نگراني آينده رو حذف كردم كلا ورق برگشته و دارم بهترين دوران زندگي ام رو سپري مي كنم! جالبيه ماجرا اينه كه هيچ كدوم از عواملي كه سه ماه پيش نگراني ايجاد مي كردند حذف نشدند، اما به طرز عجيبي همه اشون دارن دقيقه ي نود حل مي شند. مثلا تا پولم مي خواد تموم شه يه پروژه ي جديد جور مي شه! يا ويزام ماه ديگه به اتمام مي رسه و هيچ كدوم از راه هاي نرمال براي تمديدش جواب نداد، اما استادم هفته ي پيش قبول كرد يه نامه بده تا ازون طريق بهم ويزا بدن. خونه هم همين طوري دقيقه ي آخر جور شد! و به همين ترتيب مطمئنم دكترا هم تا سال ديگه جور مي شه و شر سربازي تا مدتي از سرم باز مي شه.
حالا اين موارد رو خيلي سخت مي شه تعميم داد يا به صورت يه قانون قطعي ازشون صحبت كرد اما تجربه ي شخصيام بهم ثابت كرده كه اگه در كنار تلاشي كه براي بهتر شدن آينده مي كنم نگراني رو حذف كنم و زياد منتظر آينده نباشم خودش جور مي شه!
پي نوشت: امروز خيلي روز فوق العاده اي بود. ديشب كلي برف جديد باريده بود و امروز هم آسمون صاف و آبي و آفتابي بود، ازون روزايي كه كم گير ميان. خلاصه نمي شد كارو نپيچوند و عكس نگرفت:دي
December 10, 2010 at 8:22 am |
شوخی یا جدی، معنی “توکلت علی الله” همینه.
December 10, 2010 at 5:02 pm |
دکترای عکاسی که داری!!!!!!!
توپ پ پ پ پ بود
بسی حظ بردیم
راستی انگار باید در محضر شما بسی تلمذ بنماییم بلکه کمی از این زندگی عشقی شما در ما نیز رسوخ نماید
باشد که رستگار شویم و کمتر غرغر بنماییم
ننه غرغر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
December 11, 2010 at 3:40 am |
مرسي، چيشات توپ مي بينن:دي
بله، محضر ما به روي همه گشوده است حتي شما ننه غرغر:دي
December 11, 2010 at 1:15 am |
خدا روزی رسان است همینه ها! به نظرم با همین سیستم برو زن هم بگیر و بچه دار هم بشو! خدا می رسونه 😉
ولی عکسات خدان 🙂
البته این رو هم بگم که زندگی مورد علاقه من هم همینه! معمولا همیشه نگران حال بودم، و اینده معمولا درست میشد… خدایا شکرت!
December 11, 2010 at 3:41 am |
ايول، پس تو هم زندگي عشقي دوس داري، زندگي عشقي رو عشق است:دي
December 12, 2010 at 9:30 pm |
با بچه موافقم م م م
خودم براش سیسمونی می گیرم
بدو
بدو
بدو
:دی
December 13, 2010 at 12:00 am |
يادم به جوكه افتاد كه يارو هي از خدا مي خواس بهش بچه بده، بالاخره وحي اومد كه بابا جون اول برو زن بگير بعد دعا كن بچه دار شي:دي
December 13, 2010 at 12:17 am
یه جوک دیگه هم هست که البته خیلی ربطی نداره، ولی یه مرده میره امام رضا، میبینه که خیلی شلوغ پلوغ شده، داد میزنه آروم باشین، شلوغ نکنین، پارسال اینقدر سرو صدا کردین که حاجت ها قاطی پاطی شد من بچه دار شدم!
December 13, 2010 at 8:10 pm |
شرمنده
برای ازدواج من زیاد سررشته ندارم
به امیرعلی مراجعه کن که باتجربه تره
لول
December 13, 2010 at 9:25 pm |
هاهاها! چرا بیچاره رو توی هچل می اندازی؟ من الان در این حد تجربه دارم که بهت بگم چی کارا نباید بکنی! ولی اینکه چی کارا باید بکنی از اسکوپ تجربه من خارجه : ))))))
December 13, 2010 at 11:11 pm |
آقا شلوغش نكنيد، من خودم سر رشته دارم، مي دونم كه تو سوئد مي شه ازدواج نكرد اما دو تا بچه داشت:دي
December 14, 2010 at 7:00 am |
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا
حالا سیسمونی رو اول بفرستم یا کادوی نوروز رو؟
اسمشون چیه؟
پسرن؟ دخترن؟
کوچه تنگه بله، عروس قشنگه بله
دست به زلفاش……
وای، اشتباه شد
این مال عروسی بود
برای بچه ها، می خوای کتاب مستطاب نام های اصیل ایرانی رو برات بفرستم که نذاری روی این بنده خداها؟
اسم سوئدی خوشگل چی داری تو بساطت؟
December 14, 2010 at 10:38 am |
كادوي نوروز چيه؟ مگه قرار نبود برا كريسمس كادو بفرستي؟:دي
شلوغ پلوغ نكن نازدونه:پي بچه نمي خوام كه! گفتم اگه بخوام بچه دار شم اما ازدواج نكنم اينجا راهش وجود داره:دي
December 14, 2010 at 2:03 pm |
ااااااااااااااااااااااا
مگه شماها مسیحی هستید که برای کریسمس کادو می خواید؟
حالا نه که خیلی آدرس فرستادی
غرب زده های عزیزززززززززززززززززززززززززز
آدرس بدید بابا
دسامبر تموم شد
کی کادو بفرستم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
December 14, 2010 at 5:27 pm |
من كه فعلا هيچي نيستم:دي اما خوب به هر حال كريسمس زودتر از نوروزه:پي آدرسم الان ايميل مي كنم به اون ايميل چپ اندر قيچي فيكت:دي
December 14, 2010 at 2:05 pm |
خوش به حالت
اینجا هیچ راهی نداره
😦
December 14, 2010 at 6:55 pm |
rcvd
December 14, 2010 at 10:34 pm |
ها؟:دي
December 15, 2010 at 12:01 pm |
منظورم این بود که آدرس دریافت شد
البته کادوتون هم خریداری شد
فقط باید وقت کنم پستش کنم
:دی
December 15, 2010 at 7:31 pm |
آهااااااان، ريسيييييييود:دي آخ جون كادو:پي دست درد نكنه نازدونه، خيلي لطف مي كني:)
December 16, 2010 at 12:06 am |
ایول ایول! کادو می گیریم ایول!
خیلی حس خوبیه که آدم بدونه پاپانوئل تو حوراب قرمز ما هم یه چیزی می گذاره امسال : )))))
December 16, 2010 at 5:26 pm
آرههههههههههههههههه
/m\
حالا بيا وسط هاااااااااااااااااااااااااا:دي
December 15, 2010 at 4:34 pm |
گفت آسان گیر بر خود کارها …
December 15, 2010 at 7:30 pm |
آره واقعا، مصرع به جايي گفتي. من دو تا بيت حافظو خيلي خيلي دوست دارم، يكي همين گفت آسان گير بر خود كارها، يكي هم چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد;)
April 16, 2013 at 10:17 am |
محسن جون مطالبت رو خوندم و کاملا موافقم که اظطراب خودش سد رسیدن به خواسته هاست.حکیم خیام میگه: از دی که ذشت هیچ ازو یاد مکن/فردا که نیامدست فریاد مکن/بر نامده و گذشته بنیاد مکن/حالی خوش باش عمر بر باد مکن
همیشه موفق باشی